دوست قدیمی
| sarina (:
کجا رفتی ...
الان شدی یه غریبه ی اشنا
بی حس میگذری از کنارم انگار نمیشناسیم
اونهمه خاطره
اون چهار سال ک امیدوار بودیم تا ابد ادامه پیدا کنه
چی شدن ...)؟
قرار بود یه روز ک بارون میزنه دوتایی دراز بکشیم رو زمین و به اسمون نگا کنیم
ولی بعد دومین بارون حتی دیگه منو یادتم نیس ....